بسم الله الرّحمن الرّحيم

اَلَمْ تَرَ كَيفَ فَعلَ رَبّكَ بِاَصحابِ الْفيل، اَلم يَجعلْ كَيدهُمْ في تَضليلٍ و أرْسَلَ عَليهمْ طيراً اَبابيلَ، تَرميهمْ بِحجارةٍ مِنْ سِجيلٍ فَجعلهُمْ كَعصْفٍ مَأْكولٍ
آيا نديدی كه پروردگارت با صاحبان فيل چه كرد ؟ آيا كيد و تدبيري كه براي خرابي كعبه انديشيدند خراب نكرد ؟ و بر هلاك آنها مرغان ابابيل را فرستاد تا آن سپاه را به سنگ های سجيل (دوزخی) سنگباران كردند و تنشان را چون برگ های خرد شده گردانيد .


عبرت گرفتن از تاريخ كه در قرآن به آن توصيه و تأكيد شده است يك ضرورت است ؛ اما اين امر در ذهن تحليل گران غرب كه قدرت را ، محور حركات سياسي خويش قرار داده اند و در محاسبات خويش توازن اسباب مادی را در پديده های هستی اصل می دانند نمي گنجد . تاريخ عرصه ی پيروزی حق بر باطل است . به مصداق آيه « وَ مَكرُوا مكْراً و مَكَرْنا مكراوهُمْ لا يَشْعرونَ »  تمامي كيدها و فريب ها به سوی خود آنان بر مي گردد . چرا كه همه ی جريانات به طرفی واحد كه جهت حق است حركت می كند ، عدم درك حقانيت حق مثل سرنوشت ياران فيل است كه به سنگ های سجيل گرفتار آمدند و چونان برگ هاي خرد شده بر زمين افتادند . 
واقعه طبس می تواند عظمت الهی و امدادهای غيبی را برای مردم آشكار كند . ماجرای طبس يکی از رسواترين و افتضاح ترين توطئه های شكست امپرياليسم امريكا عليه انقلاب اسلامی ايران است . بدون شك ماجرايی كه در طبس به وقوع پيوست و با شكست مزدوران امريكایی مواجه شد ، يكی از معجزات بزرگ قرن به حساب می آید ؛ زيرا شيطان بزرگ امريكا با تمامی توان و با سود بردن از دقيق ترين و پيچيده ترين امكانات نظامی و با تدارك همه جانبه و هماهنگی كليه ی عوامل داخلی و خارجی به بهانه ی آزادی جاسوسان خود در ايران  و در حقيقت نابود ساختن نظام جمهوری اسلامی ايران ، تهاجم خود را آغاز كرد .

سران كاخ سفيد و مقامات پنتاگون از موفقيت اين عمليات كمال اطمينان را داشتند ، و به زعم باطل خود هيچ عامل و نيرویی را در شكست عمليات خود دخيل نمی دانستند ؛ اما از آنجایی كه خداوند همواره حافظ اين ملت و انقلاب بوده است ، در طبس نيز امدادهای غيبی او عينيت يافت تا بار ديگر ثابت شود كه اراده ی الهی بر هر چيزی تعلق بگيرد ، شدنی است .


برمیگردیم به نیمه شب 5 اردیبهشت 1359

سران کاخ سفید و مقامات پنتاگون منتظر بودند که عملیات پنجه عقاب با موفقیت به پایان برسد و تا این خبر را در سرتاسر دنیا منتشر کنند زیرا پس تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو راه و خط امام و به اسارت گرفتن 54 نفر از نیروهای آمریکایی در 13 آبان که به تعبیر سخن حضرت امام خمینی (ره) انقلاب دوم نامیده شد ، یکی از بزرگترین اقداماتی بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی علیه آمریکا انجام گرفت و همین شکست توطئه هایشان توسط انقلاب اسلامی ، بزرگی و هیمنه آمریکا در دنیا شکسته شده بود و برای تلافی این اتفاق عملیات پنجه عقاب را طراحی کردند ، آنها نیروهای خود را در رابطه با چنین ماموریت متجاوزانه ای به مدت 5 ماه در صحراهای آریزونا ( جایی که تقریباً شرایطی مانند کویر ایران را داراست ) آموزش دادند و تمرینات سختی مانند کماندو های مامور طی کردند و با استفاده از پیچیده ترین فنون نظامی و برخورداری از تسلیحات نظامی مدرن و بودجه نامحدود برای این عملیات آماده شده بودند . نظامیان آموزش دیده آمریکایی ، در اواخر آذر ماه سال 1358 عازم کشور مصر شدند و در پایگاهی در نزدیکی قاهره استقرار یافتند . پس از این که نیروهای آمریکایی در قاهره مستقر شدند ، جیمی ارل کارتر جونیور که سی نهمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود از برژیسنکی که مشاور امنیت ملی او بود درخواست یک جلسه اضطراری دبا شورای امنیت ملی شد و گفت که به نظر من زمان اقدام فرارسیده است و باید در اولین فرصت گروگان هایمان را آزاد کنیم . سپس رئیس ستاد مشترک ارتش ژنرال جونز ، تاریخ 4 اردیبهشت را مناسب ترین زمان برای شروع عملیات اعلام کرد . بدین ترتیب در غروب روز شنبه 4 اردیبهشت سال 1359 تعداد 6 هواپیمای (130-C) و 8 هلیکوپتر نفر بر آمریکایی که حامل 95 نیروی کماندوی آموزش دیده بود از قاهره بلند شده و به ناو هواپیمابر نیمیتز(NIMITZ)  در دریای عمان و نزدیک به آب های ایران منتقل شدند . سازمان هواشناسی آمریکا وضع جوی ایران  به خصوص منطقه فرود در صحرای طبس را کاملاً پیش بینی کرده بودند و انتظار یک شب مهتابی را داشتند و اصلاً انتظار هوایِ غیر مطلوب و وقوع طوفان را گمان نمی کردند .

در نیمه شب پنجشنبه 4 اردیبهشت هواپیماهای مذکور و هشت فروند هواپیمای نفر بر از عرشه ی ناو هواپیما بر  NIMITZ  برخاستند و با پرواز در ارتفاع کم ، راهی ایران شدند . طبق نقشه هواپيماها و هلی كوپترها بايد در فرودگاه شماره 1 واقع در صحرای طبس فرود آيند ، سپس هلی كوپترها ، كوماندوها را به اطراف تهران منتقل كنند تا از آنجا با كاميون ها و خودروهايي كه از قبل توسط عمال داخلی و نفوذی امريكا آماده شده بود ، به اطراف جاسوسخانه (ساختمان سفارت سابق امريكا) انتقال يابند . پس از ورود به حريم ايران اسلامی ، يكی از هليكوپترها در 120 كيلومتری شهر راور كرمان دچار نقص فنی شد و ناگزير فرود آمد . سرنشينان اين هلیكوپتر به هلیكوپتر ديگری منتقل شدند كه پس از طی مسافتی دستگاه هيدروليك اين هلی كوپتر نيز از كار افتاد ، اما توانست خود را به ناو هواپيمابر نيميتز برساند . در هر صورت ، شش فروند هواپيمای 130-C  و شش فروند هلیكوپتر در محل مورد نظر واقع در صحراي طبس در تاريكی شب فرود آمدند . يكی ديگر از هلیكوپترها در حال سوخت گيری برای اجرای مرحله ی بعدی عمليات ، دچار نقص فني شد . با از كار افتادن اين هلیكوپتر ، تمام برنامه های امريكایی ها به هم خورد زيرا با محاسباتی كه انجام داده بودند ، براي انجام مرحله بعدی عمليات حداقل به شش فروند هلیكوپتر نياز داشتند . موقعيت به ناو نيميتز و از آنجا به كاخ سفيد گزارش شد و از رييس جمهور كسب تكليف شد . كارتر دستور توقف عمليات و عقب نشينی را صادر كرد؛ اما سپاه شيطان در چنگال عذاب الهی گرفتار شد . آن هنگام كه آمريكایی ها قصد بازگشت كردند ، توفانی از شن برخاست ، هواپيماها و هلیكوپترهای آمريكایی ، در حال برخاستن از زمين دچار مشكل شدند . يك هواپيما و يك فروند هلیكوپتر با هم برخورد كردند و هر دو آتش گرفتند . در اثر حادثه ، هشت تن از آمريكایی ها در آتش عذاب الهی سوختند و بقيه ی پرنده های جنگی نيز از خاك ايران اسلامی فرار كردند .

برژينسكی حالت كارتر را پس از صدور دستور توقف عمليات و عقب نشینی و آتش گرفتن هواپیما و هلیكوپتر امريكايی چنين توصیف كرده است:«وی سرش را میان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانیه روی میز گذاشت. من فوق العاده دلم برای وی سوخت! همین طور برای كشورم! ساعت 5:15 (پنج و پانزده دقيقه) بود كه كارتر خبر دیگری مبنی بر برخورد يك هلیكوپتر با يك هواپیمای 130-C  و آتش گرفتن آنها از ژنرال جونز دريافت كرد.اين برخورد همراه با تلفات جانی بوده است. كارتر با شنيدن اين خبر به مانند مار زخمی به خود  پيچيد و آثار درد و نگرانی بر تمامی صورت او آشكار شد.»

پس از فرار امريكايی ها و صدور اعلامیه توسط كاخ سفید مبنی بر شكست عملیات و این كه اسنادی سری و مهمی در درون هليكوپترها به جای مانده است. به دستور مستقیم بنی صدر كه در آن زمان سمت فرماندهی كل قوا را داشت ، هلیكوپترهای به جا مانده بمباران شدند و اسناد سری و مهم باقی مانده در آتش سوختند و محمد منتظر قائم فرمانده سپاه پاسداران یزد كه از هلیكوپترها حفاظت می كرد ، به شهادت رسید .

بهانه ی بنی صدر برای انهدام هلیكوپترها اين بود كه آمريكايی های جامانده ، فرصت مجدد استفاده از آنها را به دست نياورند ! در حالی كه حتی اگر چنين احتمالی می رفت ، باز كردن وسايل و قطعات حساس پروازی كافی بود كه آنها را از پرواز باز دارد.

از بين بردن اسناد و مدارك مربوط به ادامه ی طرح و برنامه های امريكايی ها پس از انجام مرحله ی اول عمليات و هم چنين اسامی عوامل مزدور داخلی و جاسوسانی كه می بايست طی اين عمليات با امريكايی ها همكاری كنند ، خود امری مهم و قابل بررسی است .

پس از این اتفاق امام خمینی (ره) فرمودند : شن ها مامور خدا بودند .

✌️به قلم آران